کد خبر: ۹۷۳۱
۲۸ تير ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰

کینه ۱۵ ساله به حرمت عَلَم کنار گذاشته شد

از آن روز که کینه و دشمنی پانزده‌ساله که بر سر خونی ریخته شده بود، به حرمت علم کنار گذاشته شد، علم برای مردمان اکبر‌آباد علاوه‌بر نماد عشق و ارادت، نماد صلح شد.

عَلم‌کشی یا عَلم‌برداری سنتی دیرینه در هسته‌های جمعیتی بولوار شاهنامه و محدوده تاریخی توس است؛ سنتی خاص از عزاداری روز‌های تاسوعا و عاشورای حسینی که از چند روز قبل رسیدن محرم شروع می‌شود.

علم‌ها از گوشه مساجد و حسینیه‌ها بیرون آورده می‌شود تا در زمین استوار گردد. مراسم، مراسم عزای حسین (ع) است و هر‌کسی به نیتی و حاجتی، گوشه‌ای از کار را در این سال‌ها گرفته است؛ مثلا زینب و خاله لیلا رحمتی، از اهالی محله کاظم‌آباد، دو خواهری بودند که تا زمان مرگشان مسئولیت پوشاندن لباس علم برایشان افتخار بود و غیر این دو، کسی بلد کار نبود.

در‌این‌میان علم برای مردمان اکبر‌آباد علاوه‌بر نماد عشق و ارادت، نماد صلح شد، از آن روز که کینه و دشمنی پانزده‌ساله که بر سر خونی ریخته شده بود، به حرمت علم کنار گذاشته شد. خلاصه که در محله کلاته‌برفی، رسم حداقل شصت‌ساله اهالی توس جریان دارد و اهالی دور علم جمع می‌شوند تا ارادت و عشق خود را به کربلا بفرستند.


دعوتی‌های علم

اربابیمحمد بهشتی شصت‌و‌پنج‌ساله زاده روستای حسن‌خردوست. حاج‌محمد دوران ارباب رعیتی را خوب به یاد دارد؛ از خرج‌هایی که ارباب‌ها در روز‌های عاشورا و تاسوعا می‌دادند تا کاروان شتری که به روستایشان می‌آمد؛ «دو‌سه‌ساله که بودم، یک کاروان شتر در روز عاشورا به روستای ما می‌آمد. دو طرف شتر‌ها دو صندوقچه بود. در هر صندوق چند بچه هم‌سن‌و‌سال من می‌گذاشتند و کاروان به‌سمت روستای ویرانی شاندیز حرکت می‌کرد.

در مسیر نوحه‌خوانی بود و عزاداری. مردم روستا‌های دور و اطراف به تماشای عبور کاروان شبیه‌سازی‌شده به کاروان امام‌حسین (ع) به سر راه می‌آمدند. در میدان‌گاهی بزرگ «ویرانی»، دسته‌های عزاداری با علم‌هایشان از روستا‌های مختلف می‌آمدند به تماشای شبیه‌خوانی. در رو‌ستاهایی، چون حاجی‌آباد، کاظم‌آباد سیدآباد علم نماد هیئت‌ها بود.»

حاج‌محمد در آن مراسم گاه نقش طفلان دشت کربلا را بازی می‌کرد و گاه در‌حالی‌که روی دوش علم‌دار، کمر علم را محکم در آغوش گرفته بود، با همان بیان کودکانه شروع به چاووشی‌خوانی می‌کرد؛ «چها‌رپنج ساله که بودم، چاووشی‌خوانی هم می‌کردم. از وقتی هیئت روستا با علم به‌سمت قبرستان راه می‌افتاد، من روی دوش علم‌دار بودم. هر وقت علم‌دار می‌ایستاد، به اشاره‌ای شروع به خواندن اشعاری می‌کردم که از بس خوانده بودم از بر بودم؛ این کشته فتاده به هامون حسین توست/ وین صید دست‌و‌پا زده در خون حسین توست/ این نخل‌تر کز آتش جان‌سوز تشنگی/ دود از زمین رسانده به گردون حسین توست.»

بهشتی از محرم‌های کودکی خاطره روز عاشورایی را در یاد دارد که به چشم دیده و شمرده ۲۳ علم در میدان ورودی روستا در زمین استوار شده بود؛ «قدیم رسم بود ارباب‌ها، علم دعوتی بگیرند و مردم و علم‌دار‌های روستا‌های دور و اطراف را به ناهار ظهر عاشورا دعوت کنند.

مراسم به این شکل بود که هرکدام از هیئت‌ها با علم یا علم‌هایشان راهی قبرستان ده می‌شدند و بعد‌از زیارت اهل قبور و سلام علم‌دار‌ها که مراسم خاصی بود، به سمت روستای دعوت‌شده حرکت می‌کردند. آن سال ارباب ده ما علم دعوتی گرفته بود. ۲۳‌هیئت با علم‌ها و اهل روستایشان آمده بودند.»

عزاداری به یاد رفتگان

علم، از نماد‌های بارز دسته‌های عزاداری در مراسم عزاداری اباعبدالله حسین (ع) و دیگر ائمه (ع) است. ارتفاع علم‌ها بین پنج‌شش‌متر، کمتر یا بیشتر است. علم‌های قدیمی‌تر از جنس چوب بود که روی آنها نقش و نگار و اشعار و آیاتی کنده‌کاری‌شده دیده می‌شد.

حاج‌محمدعلی غفوریان از موسفیدان هیئت عزاداری مسجد صاحب‌الزمان (عج) محله اکبرآباد است که سال‌ها نوحه‌خوانی کرده است. او با اشاره به علم می‌گوید: علم نماد پرچم‌داری امام‌حسین (ع) و شجاعت و رشادت حضرت ابوالفضل (ع) است؛ به همین‌دلیل قدیمی‌ها به نیتی یا برای عرض ارادت، نذر علم می‌کردند.

پدر من نیز همین که گود مسجد آماده شد، به نیشابور رفت و از آقای علم‌داری که علم‌هایش بنام است، علمی حدود سی‌کیلویی خرید و جلو همین محوطه مسجد به پا کرد. بعد برپا‌شدن آن علم تا ساخت مسجد یعنی حدود سه‌چهارسال چادر بزرگ برزنتی همین نزدیک بنا شد تا جایی برای نمازخواندن و عزاداری اهالی باشد.

او درباره نوحه‌خوانی روز‌های تاسوعا و عاشورای حسینی پای علم‌ها می‌گوید: همه هیئت‌ها و مساجد حداقل یک علم دارند. بعضی مساجد مثل مسجد امام‌حسن‌مجتبی (ع) حتی برای بچه‌ها یک علم کوچک دارند که مخصوص مراسم کودکان و نوجوانان است. این علم‌ها از یکی‌دو روز مانده به شروع ماه محرم بیرون آورده می‌شود.

بعد از انجام مراسم خاص لباس‌پوشاندن بر تن علم و گذاشتن نذورات حاجتمندان روی قبه علم، در چاله‌ای که مقابل مسجد یا حسینیه یا درمحوطه حیاط کنده شده است، جانمایی می‌شود. این علم‌ها از ابتدای محرم تا ظهر عاشورا در زمین است و هر شب پای آنها مراسم نوحه‌خوانی و عزاداری برگزار می‌شود. 

او به حرکت دسته‌های عزاداری که پشت سر علم و علم‌دار حرکت می‌کنند، اشاره می‌کند؛ «دسته‌های عزاداری به‌سمت قبرستان‌های روستا حرکت می‌کنند و معمولا نزدیک مزار کسی می‌ایستند که سال‌های قبل در این مراسم حضور داشته و حالا در سینه خاک آرمیده است.

آنجا دسته‌های عزاداری وقتی به هم می‌رسند، علم‌دار‌ها با خم‌شدن به جلو و فرود‌آمدن بیرق علم‌ها به‌صورت نمایشی، ابراز سلام و ارادتی به هم کرده و به‌دنبالش مداح‌ها شروع می‌کنند به خواندن شعر سلام و خوشامد‌گویی. بعد همه دسته‌ها به‌سمت مسجدی حرکت می‌کنند که آنها را به ناهار ظهر عاشورا دعوت گرفته است. تا رسیدن شب و مراسم شام غریبان امام‌حسین (ع) بعد نماز مغرب و عشا مراسم تعطیل است.»

 

روایتی خواندنی از مراسم دیرینه روز و شب عاشورا در بولوار شاهنامه

 

به حرمت علم

افتخار حمل علم و علم‌دار بودن نه به قدرت و توان بدنی است نه قد و هیبت، که به دل است و میزان ارادت به صاحب نام علم‌دار کربلا حضرت ابوالفضل‌العباس (ع). به گفته بزرگان هیئتی، برداشتن علم، لیاقت می‌خواهد و کار هر‌کسی نیست؛ چه پهلوان‌هایی که سر کری‌خوانی پای علم نشسته، اما نتوانسته‌اند آن را بلند کنند و چه ارادتمندانی، چون غلامعلی انوری که علم پنجاه‌شصت‌کیلویی را نه‌تن‌ها سر دست، که به دندان گرفته و نگه داشته‌اند.

حاج‌ابراهیم توانا یکی از ده‌ها علم‌داری است که علم‌دار‌شدنش را، چون معجزه‌ای می‌داند؛ «سال‌ها در هیئت اصرار داشتند من هم پای علم بروم، اما در نگاه من، علم حرمت داشت و این حرمت‌داری را در خودم نمی‌دیدم.

همیشه این ترس بود که نتوانم دینم را ادا کنم. تا اینکه در بیست‌و‌چهارسالگی در عالم رؤیا دیدم که سه سید من را ترغیب به برداشتن علم کردند. به پشت‌گرمی همان خواب که شبیهش در بیداری هم برایم اتفاق افتاد، وضو گرفتم و پای علم نشستم و توانستم از زمین بلندش کنم و حتی سر دست ببرم.»

علم نماد پرچم‌داری امام‌حسین و شجاعت حضرت ابوالفضل (ع) است؛ به همین‌دلیل قدیمی‌ها نذر علم می‌کردند

حاج‌ابراهیم نزدیک چهل‌سال است که علم‌دار هیئت مسجد حضرت‌ابوالفضل (ع) کاظم‌آباد است و گاه از او دعوت می‌شود که برای برداشتن علم به هیئات دیگر هم برود.

او سلام علم‌ها را از با‌شکوه‌ترین قسمت‌های این مراسم می‌داند و تعریف می‌کند: برداشتن علم سی‌چهل‌کیلویی که گاه به صد‌کیلو هم می‌رسید، کار هر کسی نبود، اما شب قبل عاشورا بر سر اینکه علم اصلی را چه کسی بردارد یکی به دو‌هایی بود.

از اینها که بگذریم، شکوه علم‌برداشتن در سلام علم‌ها به یکدیگر است. داوطلب‌های برداشتن علم زیاد بودند، اما هر‌کدام بیشتر از چند قدم نمی‌توانست بردارد. دو علم‌دار اصلی تا وقت رسیدن به هم و سلام‌دادن علم‌ها، باید می‌ایستادند برای پاسخ‌گویی. این گفتگو تا ده‌دقیقه و شاید بیشتر زمان می‌برد و علم‌دار حق گذاشتن علم بر زمین یا دادن آن به کسی دیگر را نداشت.

 

علم‌های صلح‌آور

محمدعلی سروی، قدیمی و نوحه‌خوان معروف مسجد ابوالفضل (ع) کاظم‌آباد، از حدود پانزده‌سالگی نوحه‌خوانی در هیئت مسجد روستایشان را شروع کرده است. او روز‌هایی را یادش است که روشنایی مساجد با چراغ توری بود و آب سماور‌های زغالی از آب چشمه بالا‌ده تأمین می‌شد، محرم و صفر‌هایی را که خادم مسجد جلو در چوبی می‌ایستاد و در‌حالی‌که صورت را با دست پوشانده بود، فریاد می‌زد: «آی! خدا پدر و مادر کسی را بیامرزد که به روضه امام حسین (ع) بیاید.» و مسجد چنان شلوغ می‌شد که بیرون را آب و جارو می‌کردند و پلاس و زیلو فرش مسجد می‌شد.

او که به «حاج‌مندلی» معروف است، زیباترین صحنه عاشو‌رایی را در قبرستان کاظم‌آباد شاهد بوده است؛ روزی که مردم دو روستا بعد‌از قریب هجده‌سال به حرمت علم امام‌حسین (ع) از خونی‌که ریخته بود، می‌گذرند و از در آشتی و صلح وارد می‌شوند؛ «سال‌ها بود که به‌خاطر خون ناخواسته‌ای که ریخته شده بود، تفرقه‌ای ما بین مردمان دو گروه افتاده بود.

روز‌های عاشورا، هر‌کدام از دو طرف زودتر می‌آمد، وارد قبرستان می‌شدو دیگری باید بیرون می‌ایستاد تا مراسم تمام شود. مردم این دو گروه، وصلت‌ها با هم داشتند و قوم و خویشی قوی بینشان بود، اما سر همان ماجرا و کینه‌توزی، سال‌ها رفت‌و‌آمد‌ها قطع شده بود. تا آنکه بزرگان دو ده تصمیم گرفتند به امید نگاه صاحب‌نام این مجلس، علم‌داران هیئت دو روستا را که پشت سرشان جمعیت زیادی بود، رو‌در‌روی هم قرار دهند.

در‌حالی‌که سال‌های قبل، حرکت هیئت و علم را طوری برنامه‌ریزی می‌کردند که مردم دو روستا رو‌در‌روی هم قرار نگیرند. ظهر عاشورای آن سال در‌میان بهت و حیرت مردم و هیئات دیگر، دو علم‌دار در یک مسیر و رو در‌روی هم قرار گرفتند. اگرچه ابتدا سخت بود، فشار جمعیت از دو سو، راهی جز رخ‌به‌رخ‌شدنشان نذاشت. اما سلامی در کار نبود، تا آنکه بیرق علم‌ها و دست‌های طلایی‌رنگ که نماد دست بریده حضرت عباس (ع) بود، با هم تلاقی‌کرد و اشک‌ها جاری شد. علم‌دار‌ها یکدیگر را در آغوش گرفتند و این آغاز صلح بود به حرمت دست بریده سقای دشت کربلا.

محشر کبرایی بود آن روز. بزرگ و کوچک و زن و مرد همه گریه می‌کردند.»

 

علم‌بندان به رسم ارادت

«علم‌بندان و پوشاندن لباس بر تن علم از آیین‌های عاشورایی است. یکی‌دو‌روز مانده به شروع محرم، علم‌ها از حسینیه‌ها و گوشه مساجد برای پوشانده‌شدن با پارچه‌های سیاه و روسری و شال‌هایی که به نیت نذر و گرفتن حاجت اهدا شده است، آورده می‌شود. اما کسی که قرار است پارچه سیاه و روسری شال‌ها را به تن علم کند، باید بلد کار باشد.»

اگر هیئتی علمش را از دست بدهد، نذر می‌کند و بعد پیدا‌کردن علم، مردم آن روستا به ناهار دعوت می‌شوند

اینها را عباس عامل‌عرب‌پور‌کاظم‌آبادی می‌گوید و ادامه می‌دهد: در کاظم‌آباد دو خواهر بودند به نام‌های خاله‌لیلا و زینب که وظیفه شستن و نگهداری این پارچه‌ها و پوشاندن لباس علم را بر عهده داشتند. این کار واردی می‌خواهد. به‌ویژه سر قبه علم که گاه نذر و نذوراتی مثل سیب و شکلات برای حاجت‌گیری روی آن قرار می‌گرفت. اگر وقت نصب پارچه‌ها دقت نمی‌شد و یک ور سنگین‌تر از دیگری بود، این موضوع برای علم‌بردار مشکل‌ساز می‌شد و نمی‌توانست تعادل علم شش‌هفت‌متری را کنترل کند. 

حاج‌عباس، شام غریبان و علم گردانی در کوچه‌پس‌کوچه‌های روستا را از اصلی‌ترین مراسم شب عاشورا می‌داند که به نیت افتادن علم حضرت‌عباس (ع)، هیئت عزادار و سیاه‌پوش در کوچه‌پس‌کوچه‌ها شروع به نوحه‌خوانی و گرداندن علم می‌کنند.

در این مراسم، سعی می‌کنند جلو درِ منزل بیماران، ملتمسان دعا، درگذشتگان بایستند و به نیت رفتگان و حاجتمندان با مرثیه‌سرایی دقایقی عزاداری کنند؛ شب شام غریبان حسین (ع) است/ تمام عرش در دامان حسین (ع) است/ دگر این شب سحر از پی ندارد/ که خورشید جهان بی‌سر حسین (ع) است.

روایتی خواندنی از مراسم دیرینه روز و شب عاشورا در بولوار شاهنامه

 

رسم علم‌دزدان

یکی از رسومی که از گذشته‌های دور بین عزاداران حسینی رواج داشته و کم‌کم رو به فراموشی است رسم «علم‌دزدان» است. علم مساجد و حسینیه‌ها از روز اول محرم در محوطه حیاط مسجد یا بیرون آن در گودالی استوار می‌شود و تا ظهر عاشورا همان‌جا هست. در این ایام هیئت‌ها و دسته جات عزاداری به‌تناوب باید مراسم عزاداری و نوحه‌خوانی را گرد این علم برگزار کنند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین رضا فراهانی، امام جماعت مسجد، دراین‌باره می‌گوید: اگر عزاداران غفلت کنند و سرگرم مراسم دیگری شوند، افرادی از هیئات دیگر که مترصد چنین فرصتی هستند، علم را برمی‌دارند و به روستای خود می‌برند و ازآنجا‌که تمام هیبت یک هیئت و انجام مراسمی، چون رفتن به قبرستان و اجرای سلام علم‌ها به یکدیگر درگرو بودن علم است، با واسطه‌گری به شرط دادن خرج مجلس عزای حسین (ع)، علم به صاحبان اصلی برگردانده می‌شود.

درحقیقت نبود علم در هیئت نشان‌دهنده این است که اهالی این روستا در عزا‌داری کاهلی کرده‌اند و این موجب شرمساری برای هیئت‌ها و اهالی روستاست. برای همین اگر هیئتی علمش را از دست بدهد، نذوراتی، چون قربانی گوسفند را در همان ایام نیت می‌کند و بعد پیدا‌کردن علم، مردم آن روستا به ناهار یا شام عزای حسین (ع) برای فردای آن روز دعوت می‌شوند.


* این گزارش پنج‌شنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44